مشاوره تلفنی

چگونه برای تیم فروش تارگت (هدف) تعیین کنیم؟

چگونه برای تیم فروش تارگت (هدف) تعیین کنیم؟
فهرست مطالب

تعیین تارگت فروش، یکی از حساس‌ترین و در عین حال قدرتمندترین وظایف یک مدیر فروش است. این فرآیند، شبیه به تنظیم یک قطب‌نما برای کشتی کسب‌وکار شماست؛ اگر به درستی تنظیم شود، تمام تیم را با انرژی و هماهنگی به سمت مقصدی مشخص هدایت می‌کند. اما اگر به صورت غیرعلمی و دستوری تعیین گردد، می‌تواند به یک منبع عظیم استرس، بی‌انگیزگی و حتی عامل اصلی شکست تیم تبدیل شود.

بسیاری از مدیران، فرآیند تعیین تارگت فروش را با یک جمله ساده آغاز می‌کنند: «بیایید امسال ۲۰ درصد رشد کنیم!». این رویکرد، که بیشتر شبیه به یک آرزو است تا یک استراتژی، اغلب به دلیل نادیده گرفتن واقعیت‌های بازار و ظرفیت تیم، با شکست مواجه می‌شود. تعیین هدف، یک علم و هنر است که نیازمند تحلیل داده، درک عمیق از کسب‌وکار و مهارت‌های ارتباطی قوی است.

در این مقاله جامع از «دالب»، ما قصد داریم از روش‌های حدسی و گمانی فاصله گرفته و یک چارچوب کاملاً عملی و گام به گام برای تعیین تارگت فروش ارائه دهیم. این راهنما به شما کمک می‌کند تا اهدافی را تعیین کنید که نه تنها جاه‌طلبانه و همسو با استراتژی کلان شرکت باشند، بلکه برای تیم فروش شما نیز قابل درک، منصفانه و از همه مهم‌تر، انگیزه‌بخش باشند.

چرا تعیین تارگت فروش صحیح مدیریت عملکرد است؟

چرا تعیین تارگت فروش صحیح مدیریت عملکرد است؟

قبل از پرداختن به «چگونگی»، باید «چرایی» را به خوبی درک کنیم. یک تارگت فروش که به درستی تعیین شده باشد، کارکردهای بسیار مهمی فراتر از یک عدد ساده دارد:

  • ایجاد شفافیت و تمرکز: یک هدف مشخص، به کارشناسان فروش شما دقیقاً می‌گوید که چه انتظاری از آن‌ها می‌رود. این شفافیت، ابهام را از بین برده و به آن‌ها اجازه می‌دهد تا انرژی خود را بر روی مهم‌ترین فعالیت‌ها متمرکز کنند.
  • ابزار قدرتمند انگیزشی: اهداف قابل دستیابی اما چالش‌برانگیز، یک محرک روانی قدرتمند هستند. زمانی که این اهداف به یک سیستم پاداش شفاف مانند پورسانت فروش متصل شوند، این انگیزه چندین برابر می‌شود.
  • معیاری برای اندازه‌گیری موفقیت: بدون داشتن یک خط پایان مشخص، نمی‌توان عملکرد را به درستی سنجید. تارگت‌ها به شما اجازه می‌دهند تا به طور عینی موفقیت‌ها را جشن بگیرید و نقاط ضعف را شناسایی کنید. این اساس شاخص‌ های ارزیابی عملکرد (KPI) در فروش است.
  • تغذیه تصمیمات استراتژیک کسب‌وکار: اهداف فروش، ورودی حیاتی برای سایر بخش‌های سازمان هستند. تیم مالی برای بودجه‌بندی، تیم تولید برای مدیریت موجودی و تیم منابع انسانی برای برنامه‌ریزی استخدام، همگی به این اهداف نیاز دارند.

پیش‌ نیازهای تعیین تارگت فروش

شروع فرآیند تعیین تارگت فروش بدون انجام تکالیف اولیه، مانند ساختن یک ساختمان بدون نقشه است. قبل از اینکه به سراغ اعداد و ارقام بروید، باید این چهار حوزه را به دقت بررسی کنید:

۱. تحلیل داده‌ های تاریخی (نگاه به گذشته)

گذشته، بهترین معلم شماست. داده‌های فروش یک تا سه سال گذشته کسب‌وکارتان را استخراج و تحلیل کنید. به دنبال پاسخ این سوالات باشید:

  • نرخ رشد فروش سالانه و فصلی شما چقدر بوده است؟
  • آیا فروش شما در ماه‌های خاصی از سال دچار افت یا اوج می‌شود (فصلی بودن)؟
  • میانگین اندازه هر معامله (Average Deal Size) چقدر است؟
  • کدام محصولات یا خدمات شما پرفروش‌ترین بوده‌اند؟

این تحلیل به شما یک دید واقع‌بینانه از عملکرد گذشته و یک خط مبنا (Baseline) برای تعیین اهداف آینده می‌دهد.

پیش‌ نیازهای تعیین تارگت فروش

۲. پیش‌ بینی فروش (نگاه به آینده)

این مرحله، یکی از حیاتی‌ترین پیش‌نیازهاست. شما نمی‌توانید یک تارگت منطقی تعیین کنید، مگر اینکه یک پیش‌بینی واقع‌بینانه از آینده داشته باشید. فرآیند پیش‌ بینی فروش باید عوامل داخلی و خارجی را در نظر بگیرد:

  • عوامل داخلی: برنامه‌های بازاریابی پیش‌رو، معرفی محصولات جدید، تغییرات در قیمت‌گذاری، افزایش یا کاهش تعداد کارشناسان فروش.
  • عوامل خارجی: وضعیت کلی اقتصاد، روندهای صنعت، فعالیت‌های رقبا و تغییرات در قوانین و مقررات.

یک پیش‌بینی فروش خوب، به شما می‌گوید که اگر همه چیز طبق روال عادی پیش برود، به چه میزان فروش دست خواهید یافت. تارگت شما باید عددی بالاتر از این پیش‌بینی باشد تا تیم را به چالش بکشد.

۳. درک ظرفیت واقعی تیم فروش

یک تارگت، هرچقدر هم که با اهداف شرکت همسو باشد، اگر توسط تیم قابل دستیابی نباشد، بی‌ارزش است. ظرفیت تیم خود را بسنجید:

  • تعداد کارشناسان فروش شما چند نفر است؟
  • یک کارشناس فروش به طور متوسط در ماه چند سرنخ (Lead) را می‌تواند مدیریت کند؟
  • نرخ تبدیل (Conversion Rate) تیم شما در مراحل مختلف قیف فروش چقدر است؟
  • آیا تیم شما برای دستیابی به اهداف بزرگتر، به آموزش یا ابزارهای جدید نیاز دارد؟

نادیده گرفتن ظرفیت تیم، سریع‌ترین راه برای تعیین اهداف غیرواقعی و نابود کردن انگیزه است.

۴. همسویی با اهداف کلان شرکت

تارگت فروش نباید یک جزیره جداگانه باشد. این هدف باید مستقیماً از دل اهداف استراتژیک و کلان شرکت بیرون بیاید. با مدیران ارشد جلسه بگذارید و به این سوال پاسخ دهید: «واحد فروش برای دستیابی به اهداف کلی شرکت در سال آینده (مانند افزایش سهم بازار، ورود به بازارهای جدید یا دستیابی به حاشیه سود مشخص) باید به چه عددی از فروش دست پیدا کند؟»

متدولوژی‌ های علمی برای تعیین تارگت فروش

متدولوژی‌ های علمی برای تعیین تارگت فروش

پس از انجام پیش‌نیازها، زمان آن رسیده که با استفاده از متدولوژی‌های استاندارد، عدد نهایی تارگت را محاسبه کنید.

رویکرد بالا به پایین (Top-Down Approach)

در این روش، مدیریت ارشد بر اساس اهداف کلان شرکت، یک تارگت درآمدی کلی تعیین می‌کند (مثلاً ۵۰ میلیارد تومان فروش در سال آینده). سپس این عدد بزرگ به بخش‌های کوچک‌تر تقسیم شده و به صورت آبشاری به تیم‌های فروش و در نهایت به هر کارشناس به صورت سهمیه (Quota) تخصیص داده می‌شود.

  • مزایا: تضمین‌کننده همسویی کامل اهداف فروش با استراتژی کلان شرکت.
  • معایب: اگر بدون در نظر گرفتن ظرفیت تیم و واقعیت‌های بازار تعیین شود، می‌تواند بسیار غیرواقعی و دلسردکننده باشد.

رویکرد پایین به بالا (Bottom-Up Approach)

در این روش، فرآیند برعکس است. شما از پایین‌ترین سطح، یعنی ظرفیت هر کارشناس فروش، شروع می‌کنید. شما محاسبه می‌کنید که هر کارشناس با توجه به تجربه، قلمرو و نرخ تبدیل خود، به طور واقع‌بینانه چقدر می‌تواند بفروشد. سپس با جمع کردن این اعداد، به تارگت کلی تیم و شرکت می‌رسید.

  • مزایا: بسیار واقع‌بینانه و قابل دستیابی است و معمولاً باعث افزایش انگیزه و مالکیت تیم نسبت به اهداف می‌شود.
  • معایب: ممکن است تارگت نهایی، به اندازه کافی برای برآورده کردن انتظارات رشد سهام‌داران یا هیئت مدیره، جاه‌طلبانه نباشد.

بهترین استراتژی: رویکرد ترکیبی (Hybrid Model)

مدیران فروش حرفه‌ای، از یک رویکرد ترکیبی هوشمندانه استفاده می‌کنند:

  1. شروع با هدف بالا به پایین: ابتدا هدف استراتژیکی که از طرف مدیریت ارشد تعیین شده را به عنوان نقطه هدف اولیه در نظر بگیرید.
  2. ساخت مدل پایین به بالا: سپس یک مدل واقع‌بینانه بر اساس ظرفیت فعلی تیم خود بسازید.
  3. شناسایی و تحلیل شکاف (Gap Analysis): حال این دو عدد را مقایسه کنید. آیا بین هدف استراتژیک و ظرفیت واقعی تیم شما شکافی وجود دارد؟
  4. برنامه‌ریزی برای پر کردن شکاف: وجود این شکاف، نقطه شروع برنامه‌ریزی استراتژیک شماست. برای پر کردن این شکاف، به چه چیزی نیاز دارید؟ استخدام نیروی جدید؟ افزایش بودجه بازاریابی برای تولید سرنخ‌های بیشتر؟ آموزش تیم برای افزایش نرخ تبدیل؟ سرمایه‌گذاری روی ابزارهای جدید؟

این رویکرد ترکیبی، بهترین ویژگی‌های هر دو روش را با هم ادغام کرده و به شما یک نقشه راه عملی برای دستیابی به اهداف جاه‌طلبانه می‌دهد.

هنر ابلاغ و مدیریت تارگت فروش

هنر ابلاغ و مدیریت تارگت فروش

تعیین تارگت فروش عالی، تنها نیمی از مسیر است. نیمه دیگر، نحوه ابلاغ، مدیریت و زنده نگه داشتن آن در طول سال است.

هرگز اهداف جدید را با یک ایمیل خشک و خالی اعلام نکنید. یک جلسه حضوری یا آنلاین برگزار کنید و این مراحل را طی نمایید:

  • توضیح «چرا»: به تیم خود توضیح دهید که این عدد از کجا آمده است. آن را به چشم‌انداز و موفقیت کلی شرکت متصل کنید.
  • نمایش مسیر موفقیت: به آن‌ها نشان دهید که برای رسیدن به این هدف، چه برنامه‌ها و حمایت‌هایی در نظر گرفته‌اید (مثلاً کمپین‌های بازاریابی جدید، بهبود محصول، آموزش‌های تخصصی).
  • شفاف‌سازی در مورد سهمیه‌های فردی: توضیح دهید که سهمیه هر فرد بر چه اساسی (مانند تجربه یا قلمرو) تعیین شده است تا حس عدالت در تیم برقرار شود.
  • گوش دادن فعال: به نگرانی‌ها و سوالات تیم خود با دقت گوش دهید و به آن‌ها پاسخ دهید.

پیگیری مستمر و ایجاد شفافیت

تارگت نباید فقط در ابتدای فصل اعلام و در انتهای آن بررسی شود. این یک فرآیند مستمر است.

  • استفاده از داشبوردهای عمومی: پیشرفت تیم و افراد را بر روی داشبوردهایی در CRM یا نرم‌افزارهای BI به صورت شفاف و در لحظه نمایش دهید. این کار حس رقابت سالم و مسئولیت‌پذیری را افزایش می‌دهد.
  • برگزاری جلسات هفتگی بازبینی: در جلسات هفتگی، پیشرفت به سمت اهداف را بررسی کنید، موفقیت‌های کوچک را جشن بگیرید و مهم‌تر از همه، موانع را شناسایی و برای رفع آن‌ها اقدام کنید. این جلسات، بخشی حیاتی از فرآیند مدیریت عملکرد تیم فروش است.
  • چگونه برای تیم فروش تارگت (هدف) تعیین کنیم؟

حفظ انگیزه و ذهنیت رشد

در نهایت، دستیابی به اهداف چالش‌برانگیز، نیازمند یک تیم باانگیزه با ذهنیت درست است. به عنوان مدیر، وظیفه شماست که این فرهنگ را ایجاد کنید. به تیم خود کمک کنید تا یک ذهنیت فروش مبتنی بر رشد داشته باشند؛ ذهنیتی که تارگت را نه به عنوان یک تهدید، بلکه به عنوان یک فرصت هیجان‌انگیز برای پیشرفت و یادگیری می‌بیند.

نتیجه‌ گیری

همانطور که دیدید، تعیین تارگت فروش یک فرآیند استراتژیک، چندلایه و داده‌محور است. این کار نیازمند ترکیبی از مهارت‌های تحلیلی برای کار با داده‌ها و مهارت‌های رهبری برای الهام بخشیدن به یک تیم انسانی است. یک تارگت که به درستی تعیین و مدیریت شود، می‌تواند به قدرتمندترین ابزار شما برای همسو کردن، ایجاد انگیزه و هدایت تیم فروش به سمت موفقیت‌های بزرگ تبدیل شود. این عدد، دیگر یک هدف خشک و خالی نیست؛ بلکه ستاره قطبی است که مسیر رشد کسب‌وکار شما را روشن می‌کند.

امتیاز شما
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

میتونی این سبک محتوا رو داخل ایمیلت دریافت کنی
مام از هرزنامه بدمون میاد پس ایمیلی نمیفرستیم که خودمونم دوست نداریم