مشاوره تلفنی

اثر دانینگ کروگر چیست؟

اثر دانینگ کروگر
در واقع، اثر دانینگ کروگر بیشتر به این نکته اشاره دارد که وقتی کسی اطلاعات کمی در مورد یک موضوع دارد، معمولاً نمی‌تواند به درستی تشخیص دهد که چقدر از آن موضوع را می‌داند. این باعث می‌شود که تصور کند در آن زمینه خیلی ماهر است، در حالی که در واقع، هنوز نیاز به یادگیری و تجربه بیشتری دارد.
فهرست مطالب

اثر دانینگ کروگر یکی از انواع سوگیری‌های شناختی است که باعث می‌شود افراد توانایی‌های خود را بیشتر از آنچه که هستند ارزیابی کنند. این سوگیری زمانی اتفاق می‌افتد که یک فرد در ابتدا مهارت کمی در یک حوزه خاص دارد، اما چون اطلاعاتش در این زمینه محدود است، فکر می‌کند که خیلی بهتر از آن چیزی که هست، عمل می‌کند.

برای مثال، فرض کن که فردی شروع به یادگیری زبان جدیدی می‌کند، مثلاً ترکی. چند جلسه آموزش می‌بیند و بعد می‌گوید که حالا می‌تواند به راحتی با مردم ترکیه صحبت کند. این فرد ممکن است در واقع هنوز نتواند مفاهیم پایه‌ای را درست بیان کند، اما به دلیل نداشتن آگاهی از پیچیدگی‌های زبان، خودش را خیلی توانمندتر از آنچه که هست می‌بیند.

اثر دانینگ کروگر به‌ ویژه زمانی نمایان می‌شود که افراد بدون آگاهی کافی از نقاط ضعف خود به پیش‌ بینی و تحلیل مسائل می‌پردازند، خواه در زمینه سیاست، اقتصاد یا حتی مهارت‌های شخصی مانند رانندگی یا نوشتن. در حقیقت، این سوگیری می‌تواند به اشتباهات زیادی منجر شود، چون افراد فکر می‌کنند توانایی‌هایشان بیشتر از آنچه که واقعاً هستند.

اثر دانینگ کروگر یا Dunning kruger effect چیست؟

اثر دانینگ کروگر یا Dunning kruger effect چیست؟

اثر دانینگ کروگر یک پدیده روانشناختی است که نشان می‌دهد افرادی که در یک زمینه مهارت کمی دارند، به دلیل نداشتن درک درست از میزان دانششان، خود را بسیار توانمندتر از آنچه که واقعاً هستند، ارزیابی می‌کنند. به عبارت دیگر، این افراد معمولاً اشتباهات خود را نمی‌بینند و به همین دلیل فکر می‌کنند در مقایسه با دیگران در سطح بالاتری قرار دارند.

این سوگیری شناختی اولین بار توسط دیوید دانینگ و جاستین کروگر در سال 1999 شناسایی شد و خیلی سریع مورد توجه قرار گرفت. این اثر روی نحوه ارزیابی فرد از توانایی‌های خودش تأثیر می‌گذارد و باعث می‌شود که شخص نتواند درک درستی از سطح مهارت و دانش خود پیدا کند. مثلاً یک فرد که تازه وارد آموزش فروش شده است، ممکن است احساس کند که به سرعت می‌تواند فروش‌ های زیادی داشته باشد، بدون اینکه درک دقیقی از تکنیک‌ها و استراتژی‌های پیچیده‌تر داشته باشد.

درست برعکس این اثر، حالتی وجود دارد که به آن سندرم ایمپاستر (Impostor Syndrome) می‌گویند. در این حالت، فردی که واقعاً در یک زمینه متخصص است، خود را دست کم می‌گیرد و فکر می‌کند که موفقیت‌ هایش تصادفی یا ناشی از شانس بوده‌اند. این مسئله در افرادی که مهارت‌های بالایی در حوزه‌هایی مثل کاریزما یا ارتباطات دارند، زیاد مشاهده می‌شود. این افراد ممکن است شک کنند که آیا واقعا توانایی‌هایشان را دارند یا نه.

برای نمونه، در مورد ارزیابی مهارت‌ها در یک گروه، ممکن است از روش دلفی استفاده شود. این روش که به نظرسنجی از افراد متخصص در یک گروه اشاره دارد، می‌تواند به تشخیص درست سطح دانش کمک کند. افراد با درک درست از توانایی‌های خود می‌توانند بهتر از این روش بهره ببرند.

همچنین، اگر بخواهیم به نیازهای فردی در این زمینه نگاه کنیم، می‌توانیم به هرم مازلو اشاره کنیم. طبق این هرم، انسان‌ها برای رشد و پیشرفت نیاز به احساس شایستگی دارند. افرادی که تحت تأثیر اثر دانینگ کروگر قرار دارند، ممکن است در مراحل اولیه از این هرم احساس کنند که توانایی‌هایشان در بالاترین سطح است، در حالی که هنوز به تسلط واقعی نرسیده‌اند.

به طور خلاصه، اثر دانینگ کروگر نشان می‌دهد که افراد در مراحل ابتدایی یادگیری تمایل دارند خود را در زمینه‌های مختلف از جمله فروش یا ارتباطات بیش از آنچه که واقعاً هستند، توانمند ارزیابی کنند. این سوگیری ممکن است در یادگیری و رشد شخصی اختلال ایجاد کند، بنابراین شناسایی و آگاهی از آن می‌تواند به افراد کمک کند تا توانایی‌های خود را به درستی ارزیابی کنند.

نمودار دانینگ کروگر

نمودار دانینگ کروگر

نمودار دانینگ کروگر یکی از مفاهیم جالب روانشناختی است که نشان می‌دهد چگونه فرد در طول فرآیند یادگیری، دیدگاه خود را نسبت به توانایی‌هایش تغییر می‌دهد. فرض کن که شما تصمیم گرفته‌اید رانندگی را یاد بگیرید. در ابتدا، به دلیل نداشتن تجربه، طبیعی است که همه چیز جدید و پیچیده به نظر برسد. اما پس از گذشت مدتی، ممکن است به این باور برسید که به راحتی می‌توانید از پس آن بر بیایید و حتی در آزمون رانندگی موفق شوید. در این مرحله، شما در “قله‌ی حماقت” نمودار دانینگ کروگر قرار دارید؛ جایی که فکر می‌کنید همه چیز را می‌دانید، در حالی که در واقع هنوز اطلاعات کافی ندارید.

اما با گذشت زمان و بیشتر درگیر شدن در فرآیند یادگیری، متوجه می‌شوید که هنوز در بسیاری از جنبه‌ها نیاز به آموزش و تجربه دارید. این مرحله، که به آن “قعر ناامیدی” در منحنی دانینگ کروگر گفته می‌شود، زمانی است که فرد احساس می‌کند هنوز خیلی از مهارت‌ها را نمی‌داند و ممکن است کمی ناامید شود.

اما اگر شما از ادامه دادن دست نکشید و با پشتکار و برنامه‌ ریزی درست پیش بروید، کم‌کم درک بهتری از مهارت‌ها و قابلیت‌های خود پیدا می‌کنید و به یک فرد حرفه‌ای تبدیل می‌شوید. این روند مشابه آن چیزی است که در جلسات آغاز پروژه (Kickoff meeting) اتفاق می‌افتد. در این جلسات، افراد با دیدگاه‌های اولیه و پیش‌ بینی‌های بلند پروازانه وارد می‌شوند، اما با گذشت زمان و بررسی دقیق‌تر شرایط و تجزیه و تحلیل SWOT (قدرت‌ها، ضعف‌ها، فرصت‌ها و تهدیدها)، متوجه می‌شوند که برای موفقیت بیشتر نیاز به تلاش و اصلاح استراتژی‌های خود دارند.

همچنین، همانطور که در مسیر فروش و بازاریابی می‌بینیم، تیپ شخصیتی فروشنده نیز می‌تواند تحت تأثیر اثر دانینگ کروگر قرار بگیرد. یک فروشنده که تازه وارد این حرفه شده است، ممکن است تصور کند که همه چیز را می‌داند و می‌تواند فروش‌های زیادی داشته باشد، اما در واقع، مهارت‌های لازم برای فروش مؤثر را هنوز به‌ طور کامل نیاموخته است. این افراد ممکن است به مرور زمان متوجه شوند که درک عمیق‌تری از نیازهای مشتری و تکنیک‌های فروش موفق نیاز دارند تا به یک فروشنده حرفه‌ای تبدیل شوند.

کدام افراد دچار اثر دانینگ-کروگر می‌شوند؟

کدام افراد دچار اثر دانینگ-کروگر می‌شوند؟

تقریباً همه ما در برهه‌هایی از زندگی ممکن است گرفتار اثر دانینگ کروگر شویم، چون این پدیده بخشی از طبیعت ذهن انسان است. این اثر به طور خاص روی افرادی که تازه وارد یک حوزه یا مهارت شده‌اند، بیشتر دیده می‌شود. آن‌ها به دلیل نداشتن دانش و تجربه کافی، معمولاً خودشان را دست بالا می‌گیرند و فکر می‌کنند خیلی حرفه‌ای هستند. مثلاً کسی که تازه چند مقاله درباره روانشناسی فروش خوانده باشد، ممکن است تصور کند که درک عمیقی از اصول فروش دارد و آماده مدیریت تیم فروش است، در حالی که در عمل هنوز با چالش‌های واقعی این حوزه مواجه نشده است.

از طرف دیگر، متخصصان واقعی کمتر دچار این اثر می‌شوند، چون معمولاً به دلیل تجربه و دانش زیاد، محدودیت‌ها و کاستی‌های خود را بهتر درک می‌کنند. به زبان ساده، افراد تازه‌ کار اعتماد به نفس بیش از حد دارند و افراد حرفه‌ای گاهی خودشان را کمتر از آنچه هستند ارزیابی می‌کنند.

تفاوت اثر دانینگ کروگر و اثر شترمرغ

اثر دانینگ کروگر و اثر شترمرغ هر دو از سوگیری‌های شناختی هستند، اما در ریشه و پیامدها متفاوت‌اند:

  1. اثر دانینگ کروگر: این اثر نشان می‌دهد که افراد با دانش کم، خودشان را دست بالا می‌گیرند و نمی‌توانند سطح واقعی توانایی‌هایشان را بسنجند. مثلاً کسی که تازه شروع به یادگیری یک زبان کرده، ممکن است تصور کند که می‌تواند در سفر خارجی بدون مشکل ارتباط برقرار کند.
  2. اثر شترمرغ: در این سوگیری، افراد ترجیح می‌دهند مشکلات یا واقعیت‌های ناخوشایند را نادیده بگیرند، درست مثل شترمرغی که سرش را در شن فرو می‌کند تا خطر را نبیند. مثلاً کسی که از مذاکره می‌ترسد (ترس از مذاکره) ممکن است به جای رویارویی با این چالش، بهانه بیاورد و از مذاکره فرار کند.

تفاوت اصلی این است که در اثر دانینگ کروگر، فرد به دلیل ناآگاهی، توانایی‌های خودش را بیش از حد می‌سنجد، اما در اثر شترمرغ، فرد به دلیل ترس یا اضطراب، واقعیت را نادیده می‌گیرد.

منحنی فراموشی نیز می‌تواند در این زمینه مرتبط باشد. افراد تازه‌ کاری که در اثر دانینگ کروگر گرفتار شده‌اند، معمولاً نمی‌دانند که بدون تمرین و تکرار، اطلاعات به سرعت فراموش می‌شوند. مثلاً فردی که یک دوره کوتاه آموزش مارکتینگ برای مدیران را گذرانده باشد، اگر به طور مداوم آن را به کار نگیرد، دانشش را از دست می‌دهد، اما همچنان تصور می‌کند که در این حوزه متخصص است.

برای جلوگیری از این سوگیری، آگاهی از روند یادگیری و پذیرش اشتباهات ضروری است. همچنین، افراد، می‌توانند با تمرین بیشتر و تقویت مهارت‌های ارتباطی، از اثر شترمرغ دوری کنند و اعتماد به نفس بیشتری در مواجهه با چالش‌ها به دست آورند.

به یاد داشته باشید که شناخت محدودیت‌ها، تحلیل رفتارها، و برنامه‌ریزی منظم می‌تواند به شما کمک کند تا نه‌ تنها از اثر دانینگ کروگر بلکه از سایر سوگیری‌ها نیز دوری کنید.

چرا اثر دانینگ کروگر در افراد اتفاق می‌افتد؟

چرا اثر دانینگ کروگر در افراد اتفاق می‌افتد؟

اثر دانینگ کروگر به این دلیل رخ می‌دهد که افراد بدون داشتن آگاهی کافی، توانایی‌های خودشان را بیش از حد ارزیابی می‌کنند. این پدیده چند دلیل اصلی دارد:

1. ناتوانی در تشخیص نداشتن مهارت

وقتی فرد تازه وارد یک حوزه می‌شود، به دلیل نداشتن تجربه و دانش کافی، نمی‌تواند متوجه شود که چقدر چیزهایی را نمی‌داند! به عبارتی، وقتی مهارتی را بلد نیستیم، نمی‌توانیم نبود آن را درک کنیم.
برای مثال، کسی که تازه شروع به یادگیری زبان انگلیسی کرده است، ممکن است فکر کند فقط با دانستن چند کلمه و جمله ساده، می‌تواند یک مکالمه روان با فردی بومی داشته باشد. این ناتوانی در تشخیص ضعف‌های خود، او را به اشتباه می‌اندازد که در آن مهارت به‌ خوبی مسلط شده است.

2. کمبود فراشناخت (Metacognition)

فراشناخت به معنای توانایی فکر کردن درباره فکر کردن است. یعنی بتوانیم به درستی تشخیص دهیم که چه چیزی را بلدیم و چه چیزی را نمی‌دانیم. افراد تازه‌ کار معمولاً فاقد این مهارت هستند.
وقتی کسی نمی‌داند چگونه یادگیری را ارزیابی کند یا حتی نمی‌داند که برای پیشرفت به چه مهارت‌هایی نیاز دارد، اعتماد به نفس بیش از حدی پیدا می‌کند. مثلاً ممکن است یک فروشنده تازه‌ کار تصور کند که با چند تکنیک ساده روانشناسی فروش، می‌تواند به یک حرفه‌ای تبدیل شود، اما از عمق پیچیدگی‌های این شغل بی‌خبر است.

3. داشتن کمی دانش، اعتماد به نفس زیاد می‌آورد

این یک نکته جالب است: وقتی تازه‌ کار هستیم و فقط کمی دانش کسب می‌کنیم، احساس می‌کنیم همه چیز را بلدیم! این مرحله که به “قله‌ی حماقت” در نمودار دانینگ کروگر معروف است، زمانی است که اعتماد به نفس فرد به اوج می‌رسد.
برای مثال، کسی که کمی درباره تحلیل‌های مالی مطالعه کرده است، ممکن است فکر کند که می‌تواند تمام بازار بورس را پیش‌بینی کند، اما در واقع، هنوز درک عمیقی از پیچیدگی‌های یا روندهای اقتصادی ندارد.

چطور از این اثر جلوگیری کنیم؟

  • پذیرش ناآگاهی: اولین قدم این است که بپذیریم همیشه چیزهایی وجود دارند که نمی‌دانیم. این پذیرش به ما کمک می‌کند از اعتماد به نفس کاذب جلوگیری کنیم.
  • یادگیری مستمر: به جای توقف در سطح دانش اولیه، باید به یادگیری ادامه دهیم و عمیق‌تر وارد موضوع شویم.
  • بازخورد گرفتن: درخواست بازخورد از دیگران، به‌ ویژه افراد با تجربه‌تر، می‌تواند به ما کمک کند دید واقع‌ بینانه‌تری نسبت به توانایی‌های خود داشته باشیم.

اثر دانینگ کروگر به ما یادآوری می‌کند که هیچ‌وقت نباید در “قله‌ی حماقت” بمانیم. با تلاش، یادگیری و بازنگری در مهارت‌هایمان می‌توانیم از این دام ذهنی خارج شویم و به‌جای اعتماد به نفس کاذب، به مهارتی واقعی دست پیدا کنیم.

راهکارهای مناسب برای مقابله با سوگیری اثر دانینگ کروگر

راهکارهای مناسب برای مقابله با سوگیری اثر دانینگ کروگر

سوگیری اثر دانینگ کروگر باعث می‌شود که افراد بدون داشتن دانش یا مهارت کافی، خودشان را توانمندتر از واقعیت ببینند. این می‌تواند در تصمیم‌ گیری‌ها، یادگیری، و حتی روابط حرفه‌ای مشکلاتی ایجاد کند. برای مقابله با این سوگیری ذهنی، می‌توان از چند روش ساده اما مؤثر استفاده کرد:

1. پذیرش ناآگاهی؛ بپذیر که همه‌چیزدان نیستی!

اولین قدم برای مقابله با اثر دانینگ کروگر این است که بپذیریم هیچ‌ کس نمی‌تواند در همه زمینه‌ها متخصص باشد. وقتی خودمان را محدود به دانش اندکمان نمی‌کنیم، راحت‌تر به سراغ یادگیری بیشتر می‌رویم.

2. همیشه در حال یادگیری باش

یکی از بهترین روش‌ها برای جلوگیری از افتادن در دام این سوگیری، یادگیری مداوم است. هرچه بیشتر بدانید، بهتر متوجه می‌شوید که چقدر چیزهایی وجود دارند که نمی‌دانید. این موضوع باعث می‌شود فروتن‌تر و واقع‌ بین‌تر شوید.

3. از دیگران بازخورد بگیر

بازخورد گرفتن از افرادی که با تجربه‌تر هستند، کمک می‌کند نقاط قوت و ضعف خود را بهتر بشناسید. وقتی کسی با دیدگاه خارجی مهارت‌های شما را ارزیابی کند، احتمال اینکه دچار توهم برتری شوید، کمتر می‌شود.

4. داده‌ها و شواهد را بررسی کن

گاهی افراد بدون تحقیق و بررسی، به توانایی‌های خود اعتماد می‌کنند. یکی از روش‌های مقابله با این سوگیری، استناد به داده‌ها و شواهد واقعی است.

5. مهارت فراشناخت را تقویت کن

فراشناخت یعنی بتوانید درباره روش فکر کردن خود فکر کنید و آن را ارزیابی کنید. با تقویت این مهارت، بهتر می‌توانید تشخیص دهید که چه چیزهایی را می‌دانید و چه چیزهایی را نمی‌دانید.
وقتی در مورد موضوعی نظر می‌دهید، از خودتان بپرسید:

  • آیا این اطلاعات را از منبعی معتبر یاد گرفته‌ام؟
  • آیا درک من از این موضوع عمیق است؟
  • آیا فرد دیگری هست که بتوانم نظر او را جویا شوم؟

6. مقایسه با متخصصان واقعی

خودتان را با کسانی مقایسه کنید که در یک حوزه واقعاً متخصص هستند. این کار به شما نشان می‌دهد که هنوز راه زیادی برای یادگیری دارید.

7. به جای اعتماد به نفس کاذب، برنامه‌ریزی کن

افرادی که دچار اثر دانینگ کروگر می‌شوند، معمولاً بدون داشتن مهارت کافی، دست به تصمیمات بزرگ می‌زنند. داشتن برنامه‌ ریزی دقیق و ارزیابی منظم، کمک می‌کند از این دام ذهنی دور بمانید.

جمع‌بندی

اثر دانینگ کروگر یک سوگیری ذهنی است که همه ما ممکن است به آن دچار شویم. اما با پذیرش ناآگاهی، یادگیری مداوم، بازخورد گرفتن، بررسی داده‌ها، و استفاده از مهارت فراشناخت، می‌توانیم از این دام ذهنی فرار کنیم. این مسیر به ما کمک می‌کند نه‌ تنها توانایی‌هایمان را درست ارزیابی کنیم، بلکه در مسیر پیشرفت حرفه‌ای و شخصی، قدم‌های موثرتری برداریم.

5/5 - (1 امتیاز)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

میتونی این سبک محتوا رو داخل ایمیلت دریافت کنی
مام از هرزنامه بدمون میاد پس ایمیلی نمیفرستیم که خودمونم دوست نداریم