مشاوره تلفنی

مقایسه تبلیغات در گوگل و اینستاگرام بررسی هزینه و بازدهی

مقایسه تبلیغات در گوگل و اینستاگرام
در دنیای دیجیتال امروز، دو غول بزرگ بر میدان نبرد بازاریابی حکمرانی می‌کنند: گوگل و اینستاگرام. این دو پلتفرم، به شاهراه‌های اصلی برای رسیدن به مشتریان تبدیل شده‌اند و هر کسب‌وکاری که به دنبال رشد و بقاست، ناگزیر به حضور فعال در یکی یا هر دوی آن‌هاست.
فهرست مطالب

اما سوال بزرگ و میلیون دلاری که ذهن هر مدیری را به خود مشغول می‌کند این است: کدام یک از تبلیغات در گوگل و اینستاگرام بهتر است؟ بودجه محدود تبلیغاتی خود را باید در اقیانوس بی‌کران گوگل سرمایه‌ گذاری کنیم یا در دنیای پر زرق و برق و شلوغ اینستاگرام؟ پاسخ به این سوال، یک «بله» یا «خیر» ساده نیست. مقایسه تبلیغات در گوگل و اینستاگرام مانند مقایسه یک چکش با یک پیچ‌ گوشتی است؛ هیچ‌کدام بر دیگری برتری مطلق ندارند، بلکه هر کدام برای یک کار خاص طراحی شده‌اند.

انتخاب بین این دو، یک تصمیم استراتژیک است که باید بر اساس شناخت عمیق از مدل کسب‌وکار، مشتریان هدف و اهداف بازاریابی شما گرفته شود. در این راهنمای جامع و بی‌نظیر از «دالب»، من به عنوان مشاور شما، قصد دارم یک کالبدشکافی کامل و شفاف از این دو پلتفرم، با تمرکز ویژه بر واقعیت‌های بازار ایران، ارائه دهم. ما با هم به دنیای گوگل ادز سفر می‌کنیم و یاد می‌گیریم که چگونه مشتریان آماده خرید را «شکار» کنیم. سپس به اینستاگرام می‌رویم و هنر «خلق تقاضا» و آگاهی از برند را می‌آموزیم. ما مدل‌ های هزینه‌ ای و چالش‌ های ارزی آن‌ها را بررسی کرده و به صورت عمیق، مفهوم بازگشت سرمایه (ROI) را در هر پلتفرم تحلیل خواهیم کرد.

همچنین، نقش هر یک از این ابزارها را در مراحل مختلف قیف فروش مشخص کرده و به شما کمک می‌کنیم تا تشخیص دهید مشتری شما بیشتر وقت خود را در کدام یک از این دو دنیا سپری می‌کند. در نهایت، با جمع‌بندی مزایا و معایب هر کدام، به شما یک چارچوب مشخص برای انتخاب بهترین استراتژی تبلیغاتی برای کسب‌وکار منحصربه‌فردتان ارائه خواهیم داد تا بتوانید با اطمینان کامل، هوشمندانه‌ترین تصمیم را برای سرمایه‌گذاری در دنیای دیجیتال مارکتینگ بگیرید.

شناخت کامل تبلیغات در گوگل ادز

شناخت کامل تبلیغات در گوگل ادز

گوگل ادز، پلتفرم تبلیغاتی گوگل، بر یک اصل بسیار قدرتمند و ساده بنا شده است: «نمایش تبلیغ به کاربری که دقیقاً در همان لحظه، به دنبال محصول یا خدمت شما می‌گردد.» گوگل یک پلتفرم مبتنی بر «قصد» (Intent) است. شما منتظر نمی‌مانید تا مشتری شما را پیدا کند؛ شما خودتان را در مسیر جستجوی فعال او قرار می‌دهید. وقتی یک کاربر در تهران عبارت «خرید لپ تاپ قسطی» را جستجو می‌کند، گوگل با نمایش تبلیغ فروشگاه شما در صدر نتایج، دقیقاً همان چیزی را که او می‌خواهد، در مقابل چشمانش قرار می‌دهد.

این یعنی هدف‌گیری با دقتی شبیه به لیزر. قدرت اصلی گوگل ادز در توانایی آن برای هدف قرار دادن کاربران در پایین‌ترین و حیاتی‌ ترین مرحله قیف فروش، یعنی مرحله «تصمیم‌گیری»، نهفته است. این کاربران دیگر در حال تحقیق اولیه نیستند؛ آن‌ها مشکل خود را می‌شناسند، راه‌حل را می‌دانند و آماده‌اند تا کیف پول خود را باز کنند. به همین دلیل، نرخ تبدیل در تبلیغات گوگل، به خصوص در کمپین‌ های جستجو (Search Ads)، معمولاً بسیار بالاتر از سایر پلتفرم‌هاست. شما برای جلب توجه کسی که در حال دیدن عکس دوستانش است، تلاش نمی‌کنید؛ شما به سوال کسی که با صدای بلند نیاز خود را فریاد زده، پاسخ می‌دهید. این یک تفاوت بنیادین است.

اما اجرای تبلیغات در گوگل و اینستاگرام، به خصوص گوگل، در ایران چالش‌ های خاص خود را دارد. به دلیل تحریم‌ ها، امکان ساخت مستقیم اکانت گوگل ادز با اطلاعات ایران و پرداخت ریالی وجود ندارد. کسب‌وکارهای ایرانی برای اجرای این تبلیغات، باید از طریق «آژانس‌های دیجیتال مارکتینگ» واسط که دارای حساب‌های بین‌المللی هستند، اقدام کنند. شما کمپین خود را طراحی کرده، کلمات کلیدی را انتخاب می‌کنید و بودجه ریالی خود را به این شرکت‌ها پرداخت می‌نمایید و آن‌ها کمپین شما را بر روی پلتفرم گوگل اجرا می‌کنند.

مدل هزینه‌ای در گوگل ادز عمدتاً بر اساس «پرداخت به ازای هر کلیک» (Cost-Per-Click یا CPC) است. یعنی شما تنها زمانی پول پرداخت می‌کنید که یک کاربر واقعاً بر روی تبلیغ شما کلیک کرده و وارد سایتتان شود. هزینه هر کلیک، در یک سیستم مزایده‌ای و بر اساس میزان رقابت بر سر آن کلمه کلیدی، تعیین می‌شود. کلمات کلیدی پرتقاضا و پولساز، هزینه کلیک بالاتری دارند. موفقیت در گوگل ادز، نیازمند تحقیق کلمات کلیدی دقیق، نوشتن متن‌های تبلیغاتی جذاب و بهینه‌سازی مداوم کمپین برای کاهش هزینه‌ها و افزایش نرخ تبدیل است.

بررسی تبلیغات در اینستاگرام

بررسی تبلیغات در اینستاگرام

اینستاگرام، در نقطه مقابل گوگل قرار دارد. اینستاگرام یک پلتفرم مبتنی بر «کشف» (Discovery) است. کاربران به اینستاگرام نمی‌آیند تا به صورت فعالانه به دنبال یک محصول بگردند؛ آن‌ها می‌آیند تا سرگرم شوند، با دوستانشان در ارتباط باشند و محتوای جدید کشف کنند. بنابراین، نقش تبلیغات در اینستاگرام، «ایجاد وقفه» در این فرآیند و جلب توجه کاربر به چیزی است که شاید حتی نمی‌دانسته به آن نیاز دارد. قدرت اصلی اینستاگرام، در توانایی آن برای «خلق تقاضا» و «ایجاد آگاهی از برند» در بالاترین مرحله قیف فروش در اینستاگرام، یعنی مرحله «آگاهی»، نهفته است.

شما با استفاده از تصاویر و ویدیوهای جذاب، یک نیاز یا یک خواسته جدید را در ذهن مخاطب ایجاد می‌کنید. برای مثال، یک کاربر ممکن است هیچ قصدی برای خرید یک ساعت جدید نداشته باشد، اما با دیدن یک ویدیوی زیبا از یک ساعت خاص بر روی دست یک اینفلوئنسر محبوب، ناگهان به آن محصول علاقه‌مند می‌شود. اینستاگرام، استاد برانگیختن احساسات و خریدهای آنی (Impulse Buying) است و برای محصولات بصری، سبک زندگی (Lifestyle) و مد، یک پلتفرم بی‌رقیب است.

اجرای تبلیغات در گوگل و اینستاگرام، در ایران، به خصوص در اینستاگرام، معنای متفاوتی دارد. اگرچه پلتفرم رسمی تبلیغات متا (فیسبوک) وجود دارد، اما به دلیل محدودیت‌ها، اکثر کسب‌وکارهای ایرانی از دو روش جایگزین برای تبلیغات در اینستاگرام استفاده می‌کنند: اول، «اینفلوئنسر مارکتینگ»، یعنی پرداخت هزینه به یک فرد تاثیرگذار تا محصول شما را به مخاطبانش معرفی کند. دوم، «تبلیغات تعرفه‌ای در پیج‌های پربازدید»، یعنی پرداخت هزینه به صفحاتی که فالوورهای زیادی دارند تا پست یا استوری تبلیغاتی شما را منتشر کنند.

در هر دو روش، مدل هزینه‌ ای معمولاً یک مبلغ ثابت و از پیش توافق‌ شده است که بر اساس تعداد فالوور، نرخ تعامل و اعتبار آن صفحه تعیین می‌شود. موفقیت در تبلیغات اینستاگرام، به شدت به انتخاب اینفلوئنسر و آنالیز پیج اینستاگرام، و از آن مهم‌تر، به کیفیت و جذابیت «محتوای بصری» شما بستگی دارد. یک عکس یا ویدیوی ضعیف، حتی در بهترین پیج‌ها نیز بازدهی نخواهد داشت.

مقایسه هزینه تبلیغات در گوگل و اینستاگرام

مقایسه هزینه تبلیغات در گوگل و اینستاگرام

یکی از مهم‌ترین معیارها در مقایسه تبلیغات در گوگل و اینستاگرام، ساختار هزینه‌ای آن‌هاست. در گوگل ادز، همانطور که اشاره شد، شما با یک سیستم مزایده‌ای و پرداخت به ازای کلیک (CPC) روبرو هستید. این یعنی هزینه شما کاملاً متغیر و وابسته به میزان رقابت است. برای یک کلمه کلیدی کم‌رقابت، ممکن است هزینه هر کلیک چند هزار تومان باشد، اما برای کلمات کلیدی به شدت رقابتی و تجاری (مانند «قیمت خرید آیفون»)، این هزینه می‌تواند به ده‌ها هزار تومان به ازای هر کلیک برسد.

این مدل، اگرچه پیچیده است، اما یک مزیت بزرگ دارد: شما دقیقاً می‌دانید که به ازای هر کاربری که وارد سایتتان شده، چقدر پول پرداخت کرده‌اید. چالش اصلی برای کسب‌وکارهای ایرانی، تبدیل ریال به ارزهای خارجی (معمولاً درهم یا لیر) توسط شرکت‌های واسط است که این موضوع می‌تواند هزینه نهایی را تحت تأثیر نوسانات ارزی قرار دهد. بنابراین، بودجه‌بندی در گوگل ادز نیازمند دقت و توجه بیشتری است.

در مقابل، مدل هزینه‌ای تبلیغات در اینستاگرام (در ایران) بسیار ساده‌تر و قابل پیش‌بینی‌تر است. شما با یک اینفلوئنسر یا یک صفحه، بر سر یک مبلغ ثابت برای انتشار یک یا چند پست و استوری به توافق می‌رسید. این مبلغ در یک «تعرفه» مشخص اعلام می‌شود و شما دقیقاً می‌دانید که برای این کمپین، چقدر باید هزینه کنید. این سادگی، برای بسیاری از کسب‌وکارهای کوچک جذاب است چرا که یکی از راه های فروش در اینستاگرام می باشد.

اما این مدل، معایب خود را نیز دارد. شما در حال پرداخت هزینه برای «پتانسیل دیده شدن» هستید، نه لزوماً «دیده شدن» یا «کلیک». اگر محتوای شما جذاب نباشد یا الگوریتم اینستاگرام در آن روز خاص با شما مهربان نباشد، ممکن است هزینه زیادی پرداخت کنید اما نتیجه مطلوبی نگیرید. در نهایت، برای مقایسه سیب با سیب، شما باید فراتر از CPC یا هزینه ثابت نگاه کرده و هزینه نهایی برای دستیابی به یک هدف مشخص، یعنی هزینه جذب مشتری (CAC)، را در هر دو پلتفرم محاسبه و مقایسه کنید. این معیار به شما نشان می‌دهد که برای به دست آوردن هر مشتری جدید، در گوگل چقدر و در اینستاگرام چقدر هزینه کرده‌اید.

مقایسه بازدهی و نرخ بازگشت سرمایه (ROI) تبلیغات در گوگل و اینستاگرام

مهم‌ترین سوال برای هر مدیری، سنجش نرخ بازگشت سرمایه (ROI) است. کدام یک از این پلتفرم‌ها پولسازتر است؟ پاسخ به این سوال، به شدت به مدل کسب‌وکار و اهداف شما بستگی دارد. در گوگل ادز، به خصوص کمپین‌های جستجو، اندازه‌گیری ROI مستقیم، بسیار ساده‌تر و شفاف‌تر است. شما می‌توانید به راحتی ردیابی کنید که چند نفر پس از کلیک بر روی تبلیغ شما، یک فرم را پر کرده یا یک محصول را خریداری کرده‌اند.

به دلیل اینکه شما کاربرانی با «قصد خرید بالا» را هدف قرار می‌دهید، بازدهی کمپین‌ های گوگل ادز معمولاً سریع‌تر اتفاق می‌افتد و برای کسب‌وکارهایی که به دنبال فروش مستقیم و نتایج کوتاه‌ مدت هستند، گزینه‌ای ایده‌آل است. شما می‌توانید به سرعت بفهمید که آیا یک کمپین سودآور است یا خیر و آن را بهینه‌سازی کنید.

در مقابل، اندازه‌گیری ROI در تبلیغات اینستاگرام می‌تواند پیچیده‌تر باشد. بازدهی در این پلتفرم، همیشه به شکل فروش مستقیم و آنی خود را نشان نمی‌دهد. بخش بزرگی از بازگشت سرمایه شما در اینستاگرام، به صورت «ساخت برند»، «افزایش آگاهی»، «ایجاد جامعه مخاطبان» و «پرورش روابط» است. ممکن است یک کاربر امروز تبلیغ شما را ببیند، صفحه شما را دنبال کند، هفته‌ها محتوای شما را مشاهده نماید و سه ماه بعد، تصمیم به خرید بگیرد.

نسبت دادن این خرید به آن تبلیغ اولیه، بسیار دشوار است. بنابراین، ROI در اینستاگرام یک مفهوم بلندمدت‌تر است. شما در حال سرمایه‌گذاری بر روی ساختن یک دارایی ارزشمند (یک صفحه محبوب با یک جامعه وفادار) هستید که در آینده برای شما درآمدزایی خواهد کرد. بنابراین، در مقایسه تبلیغات در گوگل و اینستاگرام از نظر بازدهی، باید گفت گوگل در «تبدیل تقاضای موجود» و اینستاگرام در «خلق تقاضای آینده» قدرتمندتر است.

قیف فروش و نقش گوگل و اینستاگرام در آن

قیف فروش و نقش گوگل و اینستاگرام در آن

برای درک بهتر نقش استراتژیک هر پلتفرم، بهتر است آن‌ها را در مراحل مختلف یک قیف فروش جایگذاری کنیم. اینستاگرام، پادشاه «بالای قیف» (Top of Funnel – TOFU) و «میانه قیف» (Middle of Funnel – MOFU) است. در مرحله TOFU، شما با استفاده از محتوای جذاب و تبلیغات بصری، آگاهی از برند خود را در میان جمعیت وسیعی از مخاطبان که هنوز شما را نمی‌شناسند، ایجاد می‌کنید. شما توجه آن‌ها را جلب کرده و آن‌ها را به داخل قیف خود می‌کشانید. در مرحله MOFU، شما با ارائه محتوای آموزشی، تعامل در استوری‌ها و ساختن یک جامعه، این مخاطبان را به سرنخ‌های علاقه‌مند تبدیل کرده و رابطه خود را با آن‌ها پرورش می‌دهید. اینستاگرام در این دو مرحله بی‌نظیر است.

در مقابل، گوگل ادز، ماشین قدرتمند «پایین قیف» (Bottom of Funnel – BOFU) است. در این مرحله، مشتریان بالقوه تحقیقات خود را انجام داده‌اند، گزینه‌های مختلف را ارزیابی کرده‌اند و اکنون با قصد خرید قطعی، در حال جستجو هستند. آن‌ها به دنبال بهترین قیمت، بهترین خدمات یا نزدیک‌ترین فروشنده می‌گردند. گوگل ادز به شما اجازه می‌دهد تا دقیقاً در همین لحظه حساس و نهایی، در مقابل آن‌ها ظاهر شوید و پیشنهاد خود را ارائه دهید. این پلتفرم در «برداشت» تقاضایی که در مراحل بالاتر خلق شده، استاد است.

یک استراتژی هوشمندانه و یکپارچه، از هر دو پلتفرم به صورت مکمل استفاده می‌کند. شما می‌توانید با استفاده از اینستاگرام، برند خود را به مخاطبان معرفی کرده و تقاضا ایجاد کنید (قیف را پر کنید) و سپس با استفاده از گوگل ادز، همان کاربرانی را که بعداً نام برند یا محصول شما را جستجو می‌کنند، به وب‌سایت خود هدایت کرده و فروش را نهایی نمایید. این هماهنگی، جوهره همکاری تیم فروش و بازاریابی در دنیای دیجیتال است.

مشتریان شما در گوگل یا اینستاگرام حضور دارند؟

مهم‌ترین سوالی که باید قبل از انتخاب بین تبلیغات در گوگل و اینستاگرام از خود بپرسید این است: «مشتری ایده‌آل من، وقت خود را در کجا سپری می‌کند و چگونه برای خرید تصمیم می‌گیرد؟». پاسخ به این سوال، که در فرآیند طراحی پرسونا مشتری به دست می‌آید، بهترین راهنمای شما خواهد بود. اگر شما محصول یا خدمتی را می‌فروشید که به یک نیاز فوری و مشخص پاسخ می‌دهد، گوگل ادز احتمالاً گزینه بهتری برای شماست.

برای مثال، خدماتی مانند «تعمیرات تخصصی پکیج» یا «باربری و اسباب‌کشی». هیچکس برای پیدا کردن یک لوله‌کش، در اینستاگرام به جستجو نمی‌پردازد؛ او مستقیماً به گوگل مراجعه می‌کند. بازاریابی B2B که به دنبال مشتریان سازمانی با نیازهای مشخص هستند نیز معمولاً از گوگل ادز نتایج بهتری می‌گیرند.

در مقابل، اگر شما یک برند سبک زندگی (Lifestyle)، یک محصول با جذابیت بصری بالا (مانند لباس، لوازم آرایشی، دکوراسیون منزل) یا یک محصول نوآورانه که مردم هنوز با آن آشنا نیستند را می‌فروشید، اینستاگرام بهترین میدان بازی برای شماست. شما باید با استفاده از تصاویر و ویدیوهای جذاب، ابتدا تقاضا و علاقه را در ذهن مخاطب ایجاد کنید. رستوران‌ها، کافه‌ها، برگزارکنندگان رویدادها، هنرمندان و برندهای مد، همگی در اینستاگرام به موفقیت‌های چشمگیری دست پیدا می‌کنند.

همچنین، اگر مخاطب هدف شما فروش به نسل جوان (نسل Z و هزاره‌ها) است، اینستاگرام یک کانال ارتباطی بسیار موثرتر و طبیعی‌تر برای دسترسی به آن‌ها خواهد بود. بنابراین، به جای پرسیدن «کدام پلتفرم بهتر است؟»، بپرسید «کدام پلتفرم برای مشتری *من* بهتر است؟».

محتوای تبلیغاتی در گوگل و اینستاگرام

محتوای تبلیغاتی در گوگل و اینستاگرام

نوع محتوایی که در هر یک از این پلتفرم‌ها به موفقیت می‌رسد، کاملاً متفاوت است. این تفاوت، یکی از مهم‌ترین نکات در مقایسه تبلیغات در گوگل و اینستاگرام است. در گوگل ادز (کمپین‌های جستجو)، شما تنها با «کلمات» سروکار دارید. موفقیت شما به توانایی‌تان در نوشتن یک عنوان تبلیغاتی کوتاه و جذاب، یک توضیحات متقاعدکننده و یک فراخوان به اقدام (Call to Action) قدرتمند بستگی دارد.

شما باید در چند کلمه، به کاربر نشان دهید که چرا باید بر روی لینک شما کلیک کند، نه لینک رقبایتان. هنر کپی‌رایتینگ و درک عمیق روانشناسی کلمات کلیدی، در اینجا حرف اول را می‌زند.

در مقابل، در اینستاگرام، شما با یک پلتفرم کاملاً «بصری» روبرو هستید. در اینجا، «تصویر» یا «ویدیو» حرف اول و آخر را می‌زند. یک متن تبلیغاتی عالی، اگر با یک عکس یا ویدیوی ضعیف همراه باشد، هیچ شانسی برای موفقیت ندارد. محتوای شما باید آنقدر جذاب باشد که بتواند انگشت کاربر را از اسکرول کردن باز دارد.

این محتوا باید باکیفیت، خلاقانه و متناسب با فرهنگ بصری اینستاگرام باشد. استفاده از ویدیوهای کوتاه و پرانرژی (ریلز)، تصاویر سبک زندگی (Lifestyle) که محصول را در حال استفاده نشان می‌دهند و محتوای تولیدشده توسط کاربران (UGC)، معمولاً بهترین بازدهی را دارند. در هر دو پلتفرم، اصول بازاریابی محتوایی حاکم است، اما فرمت و اجرای آن کاملاً متفاوت است.

مزایا و معایب تبلیغات در گوگل و اینستاگرام

برای کمک به تصمیم‌گیری نهایی، بیایید مزایا و معایب اصلی هر پلتفرم را در یک نگاه مرور کنیم.

گوگل ادز:

  • مزایا: هدف قرار دادن کاربران با قصد خرید بسیار بالا، بازدهی سریع و قابل اندازه‌گیری، کنترل دقیق بر روی بودجه و عملکرد، ایده‌آل برای فروش مستقیم و کسب‌وکارهای خدماتی.
  • معایب (در ایران): دسترسی غیرمستقیم و نیاز به شرکت‌های واسط، تاثیرپذیری هزینه‌ها از نوسانات ارزی، هزینه کلیک بالا برای کلمات کلیدی رقابتی، نیاز به دانش فنی نسبتاً بالا برای مدیریت کمپین.

اینستاگرام:

  • مزایا: دسترسی به جمعیت بسیار گسترده و متنوع، پتانسیل وایرال شدن و رشد ارگانیک، فوق‌العاده برای برندسازی و آگاهی، ایده‌آل برای محصولات بصری و سبک زندگی، مدل هزینه‌ای ساده‌تر (در ایران).
  • معایب (در ایران): اندازه‌گیری مستقیم ROI دشوارتر است، ریسک کلاهبرداری و بازدهی پایین در تبلیغات تعرفه‌ای، فضای بسیار شلوغ و پر از رقابت، مالکیت و کنترل شما بر روی پلتفرم صفر است.

مزایا و معایب تبلیغات در گوگل و اینستاگرام

کدام استراتژی تبلیغات در گوگل یا اینستاگرام برای شروع بهتر است؟

اگر یک کسب‌وکار نوپا با بودجه بسیار محدود هستید، بهترین استراتژی، شروع با «فعالیت ارگانیک در اینستاگرام» است. تمام تمرکز خود را بر روی تولید محتوای باکیفیت، ساختن یک جامعه کوچک اما وفادار و فروش از طریق دایرکت بگذارید. پس از کسب درآمد اولیه، می‌توانید بخشی از آن را صرف «تبلیغات تعرفه‌ای یا اینفلوئنسری» در همان اینستاگرام کنید تا رشد خود را سرعت ببخشید.

اگر محصول یا خدمتی دارید که یک نیاز مشخص و شناخته‌شده را برطرف می‌کند، سرمایه‌گذاری بخش کوچکی از بودجه بر روی گوگل ادز می‌تواند به سرعت برای شما مشتریان آماده خرید را به ارمغان بیاورد. برای کسب‌وکارهای بالغ‌تر و با بودجه بیشتر، بهترین استراتژی، یک رویکرد «یکپارچه» است. از اینستاگرام برای ساختن برند و ایجاد تقاضا استفاده کنید و از گوگل ادز برای برداشت و تبدیل این تقاضا به فروش. این هماهنگی، جوهره یک استراتژی دیجیتال مارکتینگ موفق است.

نتیجه‌گیری

در نهایت، در مقایسه تبلیغات در گوگل و اینستاگرام، هیچ برنده مطلقی وجود ندارد. برنده واقعی، کسب‌وکاری است که با شناخت عمیق از مشتریان و اهداف خود، از هر ابزار در جای درست خود استفاده می‌کند. این دو پلتفرم رقیب یکدیگر نیستند، بلکه دو بال قدرتمند برای پرواز کسب‌وکار شما در دنیای دیجیتال هستند. گوگل، موتور جت شما برای رسیدن سریع به مقصد است و اینستاگرام، بال‌های بزرگ شما برای اوج گرفتن و دیده‌شدن از دوردست‌ها. یک خلبان ماهر، می‌داند که چگونه از هر دوی این‌ها به صورت هماهنگ استفاده کند.

اجرای کمپین‌های تبلیغاتی موفق و تحلیل نتایج آن‌ها، نیازمند دانش و مهارت است. اگر می‌خواهید شما و تیم‌تان به این مهارت‌های استراتژیک مجهز شوید و بازدهی سرمایه‌گذاری تبلیغاتی خود را به حداکثر برسانید، در کلاس‌های آموزش فروش دالب ثبت‌ نام کنید. ما به شما کمک می‌کنیم تا با دیدی باز و ابزارهایی دقیق، در دنیای دیجیتال امروز به موفقیت برسید.

امتیاز شما
دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

میتونی این سبک محتوا رو داخل ایمیلت دریافت کنی
مام از هرزنامه بدمون میاد پس ایمیلی نمیفرستیم که خودمونم دوست نداریم