در دنیای پرشتاب و فناوری محور امروزی، رهبری قوی بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد. اما چه چیزی یک رهبر خوب را می سازد؟ و رهبری قوی چگونه بر محیط کار تأثیر می گذارد؟ برخی از پاسخ ها، اجتناب از رقابت های محبوبیت گرفته تا پیشرفت کاری از طریق یک برنامه مدیریت کسب و کار ممکن است شما را شگفت زده کند.
محققان داده هایی نزدیک به ۲۴۰۰ مدیر در ۲۴ سازمان در ۳ کشور را تجزیه و تحلیل کردند تا شکاف رهبری، مهارت هایی که سازمان ها برای آینده به آنها نیاز دارند و رهبرانشان در حال حاضر ندارند، را درک کنند.
رهبری چیست؟
پیتر دراکر، مشاور مدیریت، اظهار داشت که رهبر «کسی است که پیروانی دارد» اما آیا رهبری به همین سادگی است؟
رهبری در محیط کار، توانایی یک فرد برای مدیریت و نظارت بر یک سازمان و تأثیر گذاری مثبت بر دیگران برای انجام وظایفشان به بهترین شکل ممکن است که منجر به موفقیت در کسب و کار می شود.
اساساً، رهبران یک چشم انداز ایجاد می کنند و از طریق ترکیبی از نفوذ، ارتباط و حمایت، یک تیم را برای رسیدن به تحقق اهدافشان ترغیب می کنند. وقتی رهبران به طور مؤثر شرکت خود را رهبری می کنند، بر تصمیمات، اقدامات و نگرش کلی دیگران به شیوه ای مثبت، تأثیر می گذارند.
رهبران باید مظهر ارزش ها، فرهنگ سازمان و مدیریت دانش باشند. آن ها از مهارت های خود برای هدایت سازمان ها در دوران خوب و در مواقع تغییر استفاده خواهند کرد، زمانی که روحیه خوب و محیط کاری مثبت می تواند تفاوت بین موفقیت و شکست را رقم بزند.
در حالی که رهبری عالی تأثیر زیادی بر موفقیت یک سازمان دارد، رهبری ضعیف می تواند از نظر سطح بالای جابجایی کارکنان و نداشتن تعلق سازمانی، روحیه پایین، فرهنگ سمی محیط کار و بهره وری و عملکرد پایین تر، پر هزینه باشد.
ویژگی های رهبری چیست؟
رهبران مؤثر به افراد الهام می بخشند، کارمندان را برای عملکرد در سطح بالاتر ترغیب می کنند و ارزش ها و فرهنگ شرکت و قانون کار را تجسم می بخشند. آنها تفاوت ملموسی در موفقیت کسب و کار ایجاد می کنند و تأثیر گسترده تری نسبت به آنچه که به صورت انفرادی می توانند داشته باشند، دارند.
یک مدیر مؤثر با تأثیر مستقیم بر تصمیمات، اقدامات و طرز فکر مثبت کارمندان، تیم سازی انجام می دهد که از مهارت ها و تجربیات جمعی خود بهره می برد و برای دستیابی به موفقیت و غنی سازی شغلی، به کارمندان خود تعلق خاطر و انگیزه می دهد.
رهبری مؤثر از طریق یک چشم انداز روشن، افزایش مشارکت کارکنان، بهبود حفظ کارکنان، آموزش رفتار سازمانی و ایجاد مزیت رقابتی، روحیه را بهبود می بخشد. رهبران تأثیر گذار، روحیه و اعتماد به نفس بهبود یافته را القا می کنند که به نوبه خود باعث بهبود بهره وری و مدیریت عملکرد تیم فروش می شود.
یک رهبر مؤثر، اعتماد به نفس و حس قوی، دارد. رهبران، رفتار و فرهنگ یک سازمان را تعیین می کنند و ارزش های آن را زنده نگه می دارند. آنها از فرصت های یادگیری و ایجاد یک فرهنگ سازمانی مثبت برای توانمند سازی تیم خود از طریق یادگیری آموزش فروش و آموزش دیجیتال مارکتینگ، که امروزه مهمترین بخش هر کسب و کاری هستند، استفاده می کنند تا بتوانند رشد و دستیابی به اهداف سازمان را ایجاد کنند.
تفاوت مدیر و رهبری در محیط کار چیست؟
نقش های رهبران و مدیران به هم پیوسته هستند. هر دو برای یک کسب و کار و سازماندهی ضروری می باشند اما با یکدیگر تفاوت هایی دارند.
رهبران می توانند در تمام سطوح یک سازمان فعالیت کنند. با این حال، اقتدار یک رهبر بر اساس ویژگی های اوست، اما اقتدار یک مدیر توسط نقش شغلی او تعیین می شود. در حالی که هم مدیران و هم رهبران برای رسیدن به اهداف سازمانی تلاش می کنند، رهبران چشم انداز، انگیزه و الهام بخشی را برای دستیابی به آنها ایجاد می کنند، در حالی که مدیران بر فرآیند دستیابی به اهداف از طریق فعالیت ها و رفتارهای سازمان در محیط کار تمرکز می کنند.
بیش از یک سبک رهبری وجود دارد، اما در نهایت رهبری بر اساس عملکرد سازمان از نظر مشارکت کارکنان، بهره‌وری و سود، سنجیده می شود.
انواع رهبری در محیط کار
انواع مختلف سازمان ها تحت سبک های مختلف رهبری شکوفا می شوند. تمرکز بر سبک رهبری، افراد را قادر می سازد تا بفهمید چگونه توانایی های رهبری خود را بهبود بخشند.
رهبران تحول آفرین
رهبران تحول آفرین در کسب و کارهایی که به دنبال افزایش مزیت رقابتی و رشد خود هستند، بهترین عملکرد را دارند. چنین رهبرانی از طریق بررسی رویه ها و فرآیندها، تمرکز بی وقفه ای بر بهره وری خواهند داشت. این سبک رهبری می تواند منجر به این شود که کارکنان احساس کنند بیش از حد کار می کنند یا سهم آنها به رسمیت شناخته نمی شود.
رهبران مشارکتی
رهبران مشارکتی دانش را به اشتراک می گذارند و بخش های مجزا را در سازمان ها تجزیه می کنند. این سبک رهبری در کسب و کارهای پیچیده یا کسب و کارهایی که به دنبال ورود به بازارهای جدید هستند، مفید است. با این حال، می تواند یک فرآیند زمان بر باشد و ممکن است منجر به تأخیر در تصمیم گیری ها شود.
رهبران خدمتگزار
این رهبران، نیازهای تیم خود را پرورش می دهند و بر نیازهای خودشان تمرکز می کنند. رهبران خدمتگزار با رویکردی بلند مدت معتقدند که ارضای نیازها توسط کارکنان، منجر به موفقیت سازمانی خواهد شد. این رویکردی است که برای سازمان های غیر انتفاعی و خیریه ها به خوبی کار می کند و می تواند در کنار سایر سبک های رهبری مانند رهبری تحول آفرین مورد استفاده قرار گیرد. با این حال، رهبران خدمتگزار ممکن است در تصمیم گیری های دشوار، با مشکل مواجه شوند.
رهبری دموکراتیک یا مشارکتی
این نوع رهبری در محیط کار، سبکی مدیریتی است که در آن تصمیم گیری بین اعضای تیم به اشتراک گذاشته می شود. این رویکرد، تعامل و انگیزه را تشویق می کند، اما می تواند فرآیندی طولانی باشد که در آن تصمیم گیری های نامحبوب اما ضروری دشوار است.
رهبران کاریزماتیک
رهبران کاریزماتیک از طریق اشتیاق و مهارت های اجتماعی خود، حس مشترکی از هدف ایجاد می کنند. آن ها از همدلی، جذابیت و قدرت اقناع خود برای ایجاد انگیزه در دیگران استفاده می کنند. این سبک رهبری برای سازمان هایی که در حال بازیابی اعتبار خود از آسیب هستند، مفید است، البته رهبران کاریزماتیک می توانند برای تصمیم گیری های دشوار اما ضروری، با مشکل مواجه شوند.
رهبران موقعیتی
رهبران موقعیتی، سبک رهبری خود را متناسب با نیازهای تیم و دستیابی به بهترین نتایج، تطبیق می دهند و آن ها را به رهبر نهایی برای کسب و کارها در تمام مراحل توسعه تبدیل می کنند.
مهارت های یک رهبر موفق
یک رهبر مؤثر، طیف وسیعی از توانایی ها، ویژگی ها و رفتارها را از خود نشان می دهد. رهبران توانمند از این مهارت های نرم و سخت برای غلبه بر موانع، مذاکره در مورد تغییر و دستیابی به اهداف خود استفاده می‌ک نند.
آنها با الهام بخشیدن و ایجاد انگیزه در تیم خود، توانمند سازی افراد، تقویت اعتماد، تشویق به همکاری و ایجاد یک محیط کار مثبت و پربار به موفقیت دست می یابند.
در حالی که برخی از رهبران ذاتاً دارای ویژگی های رهبری مانند صداقت و هوش هیجانی و زبان بدن مثبت هستند، سایر ویژگی های رهبری، مانند ارتباطات، را می‌توان از طریق آموزش، تربیت، مربیگری و تجربه پرورش داد.
مهارت های یک رهبر خوب:
صداقت: رهبران، به ویژه در دوران سخت، سنگ محک های اخلاقی برای سازمان ها هستند، بنابراین ضروری است که آنها به طور مداوم رهبری اخلاقی و معنوی خود را نشان دهند و ارزش های سازمانی را که رهبری می کنند، مجسم کنند.
همدلی و نفوذ: یک رهبر خوب از هوش هیجانی ذاتی خود برای همدلی با دیگران، درک نگرانی های آنها، غلبه بر چالش ها و مدیریت تعارض استفاده می‌کند. آنها از این ویژگی ها برای تأثیر گذاری، ایجاد انگیزه و الهام بخشیدن به تیم های خود برای عملکرد به بهترین شکل ممکن استفاده می کنند.
ارتباطات: رهبران مؤثر، ارتباط برقرار کنندگان خوبی هستند که می توانند پیام های خود را برای الهام بخشیدن و ایجاد انگیزه منتقل کنند. آنها در مورد سازمان، صریح، صادق و شفاف هستند که به نوبه خود باعث ایجاد اعتماد می شود.
چشم انداز: یک رهبر مؤثر فراتر از هدف روزمره سازمان به طور استراتژیک فکر می کند تا برای آینده آن برنامه ریزی کند. آنها هم سازمان خود و هم چشم اندازی را که در آن فعالیت می کنند، درک می کنند.
قاطع: رهبران توانمند، متمرکز و قاطع هستند و مسئول تصمیم گیری های آگاهانه و مطمئن، می باشند.
تفویض اختیار: رهبران خوب برای ایجاد اعتماد، تیم خود را تفویض و مدیریت می کنند.
اعتماد به نفس و مثبت اندیشی: رهبران موفق به توانایی های خود ایمان دارند و خوش بین هستند و به تقویت روحیه، الهام بخشیدن به دیگران و ارتقای محیط کار سالم کمک می کنند.
نکات مهم برای بهبود رهبری در محیط کار
رهبری موفق همیشه به طور طبیعی حاصل نمی شود. حتی توانمندترین رهبران نیز نیاز به بررسی عملکرد و بهبود مهارت های خود دارند. برای تبدیل شدن به یک رهبر برتر، روی الگوسازی ویژگی هایی که دوست دارید در اعضای تیم خود ببینید، کار کنید.
SWOT : تحلیل SWOT و مهارت ها، نقاط قوت و ضعف خود را ارزیابی کنید. هنگامی که نقاط ضعف خود را تشخیص دادید، می توانید به دنبال چگونگی بهتر شدن باشید. بازخورد منظم از تیم شما می تواند به ایجاد یک فرهنگ شفاف و حفظ عادات خوب کمک کند.
اهداف را تعیین کنید و مرتباً آنها را مرور کنید: هم به صورت بلند مدت و هم کوتاه مدت فکر کنید تا روی اهداف خود متمرکز بمانید.
مهارت های ارتباطی: توانایی برقراری ارتباط واضح با تیم خود برای موفقیت سازمانی حیاتی است. به نظرات همکاران گوش دهید و به طور مؤثر ارتباط برقرار کنید تا الهام بخش، انگیزه بخش باشید و از دستاوردهای تیم خود قدردانی کنید. با عمل به وعده هایی که به تیم خود داده اید، قابل دسترس باشید و اعتماد ایجاد کنید.
از شکست هایتان درس بگیرید: با تشخیص اینکه چرا چیزی اشتباه پیش رفته است و با استفاده از بازخورد و بررسی تصمیمات برای دیدن اینکه چگونه کارها می توانستند متفاوت انجام شوند، اعتماد به نفس خود را در تصمیم گیری افزایش دهید و مدیریت تغییر را پیش بگیرید.
همکاری کنید: به همکاران خود اعتماد کنید و از مدیریت ذره بینی فاصله بگیرید تا یک نیروی کار متعهد ایجاد کنید.
الگو باشید: ارزش ها و فرهنگ سازمان را زنده کنید.
مثبت اندیشی: در مواجهه با چالش ها خوش بین و مقاوم باشید.
نوآوری کنید: حل خلاقانه مسئله را تشویق کنید، به دنبال راه های جدیدی برای الهام بخشیدن، ایجاد انگیزه و پاداش دادن به اعضای گروه باشید و با اشتیاق و قدردانی از مشارکت ها به پیروان خود انگیزه دهید.
استراتژی های موفق رهبری در محیط کار
۱. ایجاد تعهد
رهبرانی که دستاوردهای کارکنان را تشخیص داده و به آن ها پاداش می دهند، می توانند تعهد زیر دستان خود را نیز بر انگیزند. این رهبران علناً از دیگران به خاطر عملکردشان تمجید می کنند، درک می کنند که چه چیزی باعث افزایش مشارکت و انگیزه کارکنان برای عملکرد بهتر می شود و برای دستاوردهای مهم سازمانی پاداش های ملموس ارائه می دهند.
۲. رهبری موثر کارکنان
رهبرانی که مهارت های خوبی در هدایت و ایجاد انگیزه در افراد دارند، می دانند چگونه با کارکنان به گونه ای تعامل کنند که به آنها انگیزه دهد. آنها با تفویض اختیار مؤثر، گسترش فرصت های کاری برای کارکنان، رفتار منصفانه با گزارش های مستقیم و استخدام افراد با استعداد برای تیم های خود، به خصوص استخدام کارشناس فروش حرفه ای به تیم خود اعتماد نشان می دهند و کارایی آن ها را بالا برده و به رشد پایدار کسب و کار کمک بسزایی می کنند.
۳. برنامه ریزی استراتژیک
این مهارت شامل تبدیل چشم انداز به استراتژی های تجاری واقع بینانه است. رهبرانی که در این زمینه بسیار شایسته هستند، معمولاً اهداف و استراتژی های بلند مدت را بیان می کنند، برنامه هایی را تدوین می کنند که اهداف بلند مدت را با نیازهای فوری، متعادل می کند و برنامه ها را برای انعکاس شرایط در حال تغییر به روزرسانی می کنند و برنامه هایی را تدوین می کنند که شامل احتمالات برای تغییرات آینده باشد.
۴. مدیریت تغییر موفق
رهبران ماهر، استراتژی های مؤثری را برای تسهیل تغییر سازمانی تدوین کرده اند. چنین رهبرانی به تغییر، نگاهی مثبت دارند، برنامه ها را در صورت لزوم تطبیق می دهند، مقاومت دیگران در برابر تغییر، را مدیریت می کنند، با فشارهای خارجی متغیر پیش روی سازمان سازگار می شوند و دیگران را در طراحی و اجرای تغییر مشارکت می دهند. اینها کلیدهای تبدیل شدن به یک مدیریت تغییر موفق هستند.
۵. توسعه مهارت کارکنان
رهبری که در زمینه توسعه کارکنان مهارت دارد، معمولاً کارکنان را برای بهبود عملکرد راهنمایی می کند، آنها را به ارتقای شغلی تشویق می کند و مطمئن می شود که کارکنان نقش خود را درک می کنند. زهبران هوشمند از یک چک لیست توسعه استعداد پیروی می کنند.
۶. تمرین خود آگاهی
این مهارت شامل شناخت محدودیت ها و نقاط قوت شخصی شما به عنوان رهبر است. رهبران خودآگاه نقاط ضعف را می پذیرند، از اشتباهات درس می گیرند، به دنبال بازخورد مداوم هستند و خود را به خوبی می شناسند. یاد بگیرید که چگونه خودآگاهی خود را افزایش دهید.
اگر بتوانید مهارت های خود را در این ۶ زمینه تقویت کنید، توانایی خود را برای مقابله با چالش های پیچیده آینده بهبود خواهید بخشید و خود را از دیگران متمایز خواهید کرد و این به شما کمک می کند تا به عنوان یک رهبر موفق شناخته شوید.
نتیجه گیری
در نهایت باید بدانید که برای رهبری در محیط کار، قبل از هر چیزی باید انگیزه و نقاط قوت خود را رشد دهید چرا که یک رهبر موفق باید درک بسیار بالایی از خود داشته باشد تا بتواند تیمی کارآمد برای سازمان بسازد. در این مقاله دالب، ویژگی ها و استراتژی های یک رهبری موفق را شرح داده ایم تا بتوانید با استفاده و به کار گیری هر کدام، بهترین رهبر سازمان خود باشید و برای رشد و توسعه فروش کسب و کار خود تلاش کنید.
